تاریخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 | 07:34 ب.ظ | نویسنده : الیاس
سلام خدمت دوستان گلم . ببخشید یه مدت نبودم . 


یه بغضی که توی گلوت گیر کرده 
ساعت و نگاه میکنی و اون دیر کرده 

وسط خیابون میترکه بغض گلوت 
نگاه نکن کسی نیستش پهلوت 

بهت میخندن از دور عابر های پیاده 
با ترحم نگاه میکنن و میگن تفلکی و بیچاره 

این جا زمینه ولی تو باور نداری 
خودت و بکش اگه طاقت نداری 

جنس عشق های این جا مقواییه 
سادگیش . داستان جنایی و معماعیه 

این جا زمینه . میبینی ؟ همینه 
هر نفس گرگ ها در کمینت 

این جا زمینه . میبینی ؟ همینه 
ریدن به باور و یقینت 

این جا زمینه . . .  

الیاس اهورا 


+ این شعر هنوز کامل نشده اگه حسش بیاد سعی میکنم ادامش بدم . 

برچسب ها: شعر، الیاس اهورا، شعر سیاسی، شعر اجتماعی، شعر اعتراضی، خانواده اهورا، شنیدن صدا هایی که در اعماق چاه باز فریاد میزنند،  

  • امیر خان
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • کارت شارژ همراه اول
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات